جیغ گریه سوسک + گردش کباب دراور!

ساخت وبلاگ
بسم اللّه الرحمن الرحیم 
عنوان خلاصه شده ی وقایع دیروز و امروزه :)) دیروز داشتم آشپزی میکردم که دیدم اما زنگ زده گریه جیغ :( میگم چی شده؟ میگه دو تا سوسک اومده خونه مون زود بیا اینجا فاطمه :))))) یعنی مونده بودم بخندم یا گریه کنم از دستش :)) خلاصه دیگه هول هولی یه چیزی تنم کردم که منجر به اشتباه پوشیدن کفاشم شد :/ رفتم خونه شون طی یک حرکت از نظر اوشون چندش آور با دست گرفتم سوسک رو انداختم تو خیابون :)) خلاصه که یه وضعی بودا :)) وقتی رسیدم انقد اسپری حشره کش زده بود خودشم گیج بود چه برسه به سوسکا :)) میگفت حشره کش رو گرفتم جلو کولر و خالیش کردم دیگه همین بدو بیا سوسک بکش تا شب خونه شون بودم :)) خیلی کیف داد
امروز هم بابام گفت میاین بریم درآور بخریم؟ اونجایی که آدرس زده نزدیکش کلی باغه که توشون رستوران زدن :) دیگه گفتیم چرا که نه و رفتیم به سوی جاده احمد آباد مستوفی :دی اول رفتیم یه جایی وسط یه باغ ناهار خوردیم جاتون خالی :) بعدشم رفتیم دراور سفارش دادیم و برگشتیم خونه ^_^ فقط خاک تو سر ترافیک کنن دیگه این آخریا من داشتم عصبی میشدم :)) 
التماس دعای فرج 
در پناه حق باشید 
یا مهدی
یک عدد جسد ِ جوگیر می باشم :/...
ما را در سایت یک عدد جسد ِ جوگیر می باشم :/ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4i-am-a-muslim-girla بازدید : 101 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 3:40