یک عدد آدم خبیث و خلاق هستم!

ساخت وبلاگ
بسم اللّه الرحمن الرحیم 
یادتونه یه بار یکی فضولی کرده بود در مورد پام با جوابم ترکوندمش؟ اگه یادتون نیست میتونین رجوع کنید به این : فضول نباشید لطفا
این تنها حرکت خبیثانه ی من برای ضایع کردن آدمی که به نظرم کارش بد بود نبود و نیست و نخواهد بود ^__^ توجه شما رو به جدیدترین خباثتم جلب می نمایم [آیکون خنده شیطانی]
ما خونه مون طبقه ی 5 اُم یه آپارتمان 5 طبقه است با این حال بخاطر رعایت اصل نمیدونم چی چی و ایجاد ایمنی در برابر زلزله دیوارها عین پر کاه شده و صدا راحت رد میشه ولی دیگه نه انقد که صدای پا تا طبقه سوم بره از طبقه 5 اُم
همسایه های طبقه 4 اُم ما سه تیپ متفاوتن از نظر اخلاقی، نمیخوام نژاد پرست باشم ولی خدایی ما ترکا یه چیز دیگه ایم ^__^ یکی از واحدا یه دختر مجرد جنوبی و دانشجو زندگی میکنه اون واحدی که دقیقا زیر خونه ماست یه خانواده خیلی دوست داشتنی ترکن و واحدی که دقیقا زیر خونه عمه ام هستن نمیدونم کجاییه و مهمم نیست یه خانوم تنها و فوق العاده بی خود و لوسه :|
عمه من تقریبا فقط شبا موقع خواب میره خونه خودش و سایر مواقع رو سر ما آواره :)) [این رو بخونه میکشه منو] و خب چون مرغم هست زود میخوابه مگه شبایی که مهمون داریم :) 
حالا دیشب عمه من شیشه قهوه از دستش میفته میشکنه :| برای همین دمپایی پاش میکنه برای اولین بار :)) جارو میکنه میاد خونه ما قهوه برداره شکر خدا من بیدار بودم :دی
هنوز نرفته بود دیدیم زنگ واحدش رو میزنن من رفتم پشت در دیدم این همسایه لوسه است بهش گفتم نیا ببینم چیکارت داره :)) 
در رو باز کردم گفتم اون سمت کسی نیست عمه ام اینجاست کاریش دارین؟ گفت همین الان از اون ور یه صدای پای خیلی ترسناکی اومد o_O گفتم ولی اون سمت کسی نیست و عمه ام اینجاست و عمه ام رو صدا زدم
وقتی اومد زنه گفت همسایه طبقه سومی هم میگه صدای پای شما از دیوارا میره پایین :| (میخواستم بگم دروغگو دشمن خداست) عمه ام گفت والا من زیاد اون ور نیستم فقط برای خواب میرم حتما صدای پای خودتون میره طبقه سوم :)
پریدم تو حرف عمه ام و گفتم و درباره صدای پایی که خونه شما میاد عمه ام راست میگه تا قبل خواب اینجاست و خب راستش نمیخواستیم بهتون بگیم که بترسین ولی میدونین که مادربزرگ من به تازگی فوت شده و خب اینجا خونه اش هستش و هنوز دل نکنده صدای پا مال مادربزرگمه :)
همسایه اول باور نکرد تا اینکه رفتیم اون سمت و من در یک حرکت ناجوانمردانه وقتی همه ساکت و ثابت بودن با موبایل صدای پا پخش کردم تق تق تق :)) تق تق تق :)) 
عین گچ سفید شد و البته آب قند لازم :)) بعد غش کردنش بهش گفتم که خالی بسته بودم تا اون باشه هر چی میشه زرتی نیاد بالا :)) انقد با عصبانیت رفت که خدا میدونه :)) 
به نظرتون من در برابر یه موجود نق نقو کار بدی کردم؟ :)
التماس دعای فرج 
در پناه حق باشید 
یا مهدی 
یک عدد جسد ِ جوگیر می باشم :/...
ما را در سایت یک عدد جسد ِ جوگیر می باشم :/ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4i-am-a-muslim-girla بازدید : 118 تاريخ : سه شنبه 29 فروردين 1396 ساعت: 6:29