خدا لعنتش کنه عشق رو!!!

ساخت وبلاگ
یَا قَوِیّا لا یَضْعُف
اونایی که از بلاگفا من رو دنبال میکنن میدونن که خب یه زمانی عاشق مرتضی نامی بودم! هنوزم هستم [آیکون فرار] ولی واقعا ضربه های جبران ناپذیری زده به من کاری کرده که دیگه خودم رو نمیشناسم!
من یه زمانی واقعا صبور بودم اگه کسی سعی میکرد رفتار ترحم انگیزی داشته باشه بخاطر مشکل پام انقد بهم نمیریختم که بی توجه به همه یه مسیر حدود دو کیلومتر رو همین جوری با گریه برم سمت خونه و در جواب سلام و احوال پرسی همسایه فقط سر تکون بدم و بخوام فرار کنم... 
ولی امروز سر یه حرف یه ترحم بی جا دلم شکست خواستم جوابی بهش بدم که بره تو افق :)) ولی یادم افتاد به خودم قول دادم زبون درازی نکنم فقط گریه کردم بخاطر حرفا و رفتارا داغان شدم و در نهایت هم برام سوال شد اصلا چرا خلق شدم؟ واقعا چرا؟
دعا کنین بتونم دوباره خودمو پیدا کنم بشم اونی که بودم البته از نظر روحی :)) الان از سایر نظرا بخوام مثل قبل شه اول باید انقلاب کنم :)) 
التماس دعای فرج 
در پناه حق باشید 
یا مهدی
یک عدد جسد ِ جوگیر می باشم :/...
ما را در سایت یک عدد جسد ِ جوگیر می باشم :/ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4i-am-a-muslim-girla بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 4:43