من بزرگش کردم نه اون من رو :))

ساخت وبلاگ
یا خَیْرَ النّاصِرینَ
دیروز مجبور بودم باز برم همون جایی که اعصابم رو بهم ریخته بودن :) این بار تصمیم گرفتم نشنوم و نبینم حرفا و رفتارهای احمقانه ی افراد اون محل رو کلا راااحت باشم :) خیلی هم خوش گذشت بهم کلی خندیدیم ^__^
بعدش بابام که اومد دنبالم قرار بود بریم دکتر البته دکتر مهمی نبود برای همینم بابام گفت باشه هفته دیگه میریم الان میخوام برسونمت خونه :) گفتم باشه و خیلی خفن طور داشت میرفت که دیدیم ااا دارن چای میدن ترک باشی چای ببینی توقف نکنی از عجایبه :)) خدا قبول کنه ازشون بعد اون بابام برای اینکه نسوزم آروم رانندگی کرد تا خونه پیاده که شدم دیدم همچین گاز داد که معنیش فقط یه چیزه میخواد بره حال یکی رو بگیره
رفتم تو خونه تا عمه رو دیدم میگم دعا کن بخیر بگذره بابا رفت حال گیری از سه حالتم خارج نیست یا امیرحسین یا شهرام یا داداش مهدی ^__^ باور نکرد هر چی گفتم مدل گاز دادنش بعد پیاده کردن من معنی حالگیری میداد :)) تا اینکه بابام با یه لبخند خاصی برگشت خونه گفتم ایول خوب حالشو گرفتیااا :)) 
عمه ام گفت این میگه رفته بودی حال یکی رو بگیری :| گفت راست میگه رفته بودم حال امیرحسین رو بگیرم ^__^ به عمه ام میگم دیدی گفتم؟ من این رو بزرگش کردم نه این منو :)) هر چقدر که پدر گرامی تو تشخیص رفتارهای من گیج میشه من خوب میشناسم غول بچه مون رو :)) 
من حتی دلیلش رو میدونم :) دعا کنین خدا کمک کنه یه راه حلی پیدا کنم چون یقین دارم پدرم در اشتباهه و به خودش نمیتونم بگم :|
از من به شما نصیحت اگه دنبال فیلم ترسناک هستین اصلا به دیدن فیلم havenhurst فکر نکنید :| خیلی لوسه :| اصلا ترسناک نیست :| البته من کلا هنوز با هیچ فیلمی نترسیدم :)) ولی این یکی دیگه واقعا بیخودیه :| 
التماس دعای فرج
در پناه حق باشید 
یا مهدی 
یک عدد جسد ِ جوگیر می باشم :/...
ما را در سایت یک عدد جسد ِ جوگیر می باشم :/ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4i-am-a-muslim-girla بازدید : 157 تاريخ : پنجشنبه 12 اسفند 1395 ساعت: 4:43